عکس ریتی به درخواست پرنسس توایلایت اسپارکل...
عکس رینبودشmy littel pony
سلام امروز عکس های رینبودش را در برایتان اوردم امید وارم خوشتون بیاد بقیه در ادامه ...
نویسنده :
مامان و آجی رکسانا جون
16:40
بدون عنوان
سلام من الان از زبان رکسانا می نویسم : سلامامروز می خوام به آجی بگم براتون بهترین شکلک هار ا بزارد توی وبلاگم بای ...
نویسنده :
مامان و آجی رکسانا جون
17:17
عروسک های نازوخوشگل
سلام دوستان امروز عکس عروسک های ناز و خوشگل را آوردم بقیه در ادامه ی مطلب بایبای ...
نویسنده :
مامان و آجی رکسانا جون
16:59
شعر حفظی رکسانا...سری 3
سلام این شعرش خیلی قشنگه لذت ببرید اینم شعر : چیم کیم درشتم آب می کشم با پشتم من پر از آب و گازم فیل دماغ درازم آتیش که شعله ور شد خونه پراز خطر شد فوری منو خبر کن با خبراز خطر کن تابرسم من از دور با جیغ و آژیرو نور آتیش را خاموش کنم ضعیف تر از موش کنم بچه ها را شاد کنم از غصه آزاد کنم. ...
نویسنده :
مامان و آجی رکسانا جون
19:07
شعر حفظی رکسانا...سری 2
سلام اینم سری دو لذت ببرید اینم شعر:سلام سلام ای شنبه الیک سلام یک شنبه کجا رفته دوشنبه سه شنبه و چهار شنبه رفتن دنبال پنج شنبه گردش کنن در جمعه شنبه یک شنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه تعطیله هی چمعه تعطیله هی اینم از این بای ...
نویسنده :
مامان و آجی رکسانا جون
18:59
شعر حفظی رکسانا...
سلام رکسانا جان شعری جدید را حفظ کرده که الان به من روژان (خواهر رکسانا) می گه تا در وبش بنویسم اینم شعرش : هفتا مداد رنگی من توی جعبه دارم مثل یه رنگین کمان رنگاشو می شمارم هفتا پرنده باهم تو لونه ای نشستن مثل روزای هفته هر کی یه رنگی هستن شنبه به رنگ پاییز همیشه زرد رنگه یکشنبه رنگ بهار قشنگ و سبز رنگه دوشنبه نارنجیه رنگ قشنگ خورشید سه شنبه ها بنفشه گل بنفشه خندید چهارشنبه رنگ آبی به رنگ آب دریا پنج شنبه رنگ نیلی چون آسمون شب ها جمعه به رنگ قرمز مثل گلای زیبا شادی کنید بخندید بازی کنید بچه ها . خوب دیگه تمام شد اگه بخواین سری 2 را هم می زارم خودمونیما حفظش سخته ...
نویسنده :
مامان و آجی رکسانا جون
18:54
رکسانا می تواند.....
سلام من خواهر رکسانا هستم.امروز یه خبر خوب دارم رکسان جون بلد است بعضی کلمات را بخواند کلماتی مثل: سلام-خدا-دوست-خط کشی -بچه ها-زرد-سبز-سفید-گلبرگ-قرمز فعلا همینا امیدوارم شما هم مثل من و مامانی و بابایی از این خبر خوشحال باشید بای ...
نویسنده :
مامان و آجی رکسانا جون
19:44
بعضی وقت ها...
سلام من خواهر رکسانا هستم و او را خیلی دوست دارم ولی گاهی او کار هایی می کند که باهم دعوایمان می شود و مامان یا بابا ما را از هم جدا می کنم ولی من همیشه به خودم میگم دیگه دعوا بی دعوا اما نمی شود دوستش دارم اما سخت است این را قبول کنم که گاهی بهترین دوست هاهم از هم جدا می شوند......
نویسنده :
مامان و آجی رکسانا جون
17:07